شال گردن
امروز۲شنبه و ۲۹ آبان بود قرار شد امشب بریم شب نشینی عمو محسن و فاطمه جون . وقتی می خواستم جورابتو بپوشم پاتو بلند کردی تا جورابو پات کنم دختر زرنگ من وقتیم کت تو اومدم بپوشم با دست دیگت بای بای می کردی که سریع بریم دخمل من که دیرش میشه واسه بیرون رفتن ، وقتی رسیدیم تو خوابیده بود ی بعد که بیدار شدی بازی گوشی کردی بعد از شام فاطمه جون کادو تولد یه شال گردن سوسنی هدیه داد خودش بافته بود خیلی خیلی قشنگ بود . ...
نویسنده :
مامان و بابا
0:45